جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: بررسي موارد نسخ در آیات قرآن
    موضوع درس:
    شماره درس: 234
    تاريخ درس: ۱۳۸۳/۵/۱۰

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.

    آیه ای که گفته اند نسخ شده آیه 67 از سوره نحل سوره 16 است «و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً» گفته است که از نعمتهای بزرگ خدا این است که مسکرات و همچنین رزقاً حسناً، رزقی که نیکو است مثل خوردنی ها آشامیدنی ها، گفته خب این آیه دلالت می کند بر این که مسکرات حلال است از نعمتهای خدا است برای این که می گوید از نعمتهای خدا مسکر است و رزق حسن یعنی مأکولات، مشروبات همه حلال است من جمله مسکرات.

    گفته پس بنابراین این آیه به آیات حرمت «انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رحس من عمل الشیطان فاجتنبوه»[1]گفته به این آیه و آیات دیگر نسخ شده آن آیه می گوید مسکر حلال است این آیه می گوید که مسکر حرام است و حیث این که در صدر اسلام مسکرات حلال بوده این آیه آن وقت نازل شده و آیه «انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رحس من عمل الشیطان فاجتنبوه» بعد نازل شده و آن بعدی آمده قبلی را نسخش کرده.

    جواب داده شده به این که آیه شریفه در مقام حلیت و حرمت مسکر نیست در مقابل این است که می خواهد بگوید که از نعمتهای خدا است و با جمله رزقاً حسناً باحسناً هم اشاره می کند این نعمت قبیح است این نعمت حسن نیست پس آیه نسخ نشده الان هم می گوییم که چنانچه  در قرآن آمده ضررش بیشتر از نفعش است و این آیه هم همین را می خواهد بگوید از نعمتهای خداست اما این نعمت خدا از محرمات است نه محللات با اشاره رزقاً حسناً و تصریح « انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام» می گوید که این رزق خدا مسکر حرام است نباید خورد این نعمت را نباید استفاده کرد معمولاً مفسرین این جور معنا کرده اند که من جمله مرحوم آقای خویی «رضوان الله تعالی علیه» در اینجا همین جورها جواب می دهند.

    یک اشکال مهمی هست اینجا می گوییم که آیا مسکرات از نعمتهای خدا است؟ اصلاً خدا بگوید نعمتی از نعمتهای من محرمات است میته از نعمتهای خداست دم مسفوح از نعمتهای خداست، زنا دادن، زنا کردن چون که لذت می برد از نعمتهای خداست! خیلی بعید است آدم این حرفها را بزند! خیلی جرأت می خواهد آدم این حرفها را بزند.

    سکر یعنی ما یسکربه این از نعمتهای خدا نیست اگر نعمت بود که نباید محرم باشد بگوییم النعمۀ علی قسمین محرمۀ و غیر محرمۀ خیلی بعید است.

    حالا علی کل حال ما بخواهیم بگوییم از نعمتهای خدا یکی مسکر است اما نعمت محرم است، از نعمتهای خدا یک نان و آب است این رزق حسن است و با جمله حسناً فهماند که آن سکراً غیر حسن است نعمت غیر حسن است پس بنابراین دو تا آیه نسخ نشد.

    شر از طرف خدا نیست، ما هستیم که شر را ایجاد می کنیم لذا نسبت شر را به خدا ندهید «ما اصابکم من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر»[2]اگر نسبت به خدا می خواهیم بدهیم با یک دقی فلسفی عوارضش را می گیریم اصل وجودش که معمول به اینها نیست نسبتش را به اینها می دهیم و الا شر از مردم است از غیر خداست.

    بالاخره آقایان اینجور فرموده اند،فرموده اند این که منسوخ نیست بلکه نعمت خداست قبیح است از این جهت نسخس در کار نیست.خیلی بعید است مخصوصا قاعده قران همین است که اگر چیزی را گفت از قومی و آن بد باشد قاعده قران این است که رد بکند لذا بگوییم با رزقا حسنا با اشاره رد کرده اول نعمت درست کرده با اشاره گفته این نعمت نیست ولی باز هم این را هم نمی شود گفت چون می گوید نعمت است اما قبیح است باید این جور بگویید النعمة علی قسمین محرمة و غیر محرمة و خیلی بعید است انسان این جور بگوید بگوید کارهای خدا دو قسم است یکی شر است یکی خیر نعمتهای خدا دو قسم است یکی حرام یکی حلال گفته اند مشهور است در میان مفسرین من جمله مرحوم آقای خویی این جور فرموده اند ولی مشکل است.

    علی بن ابراهیم یک روایت نقل می کند[3] که معلوم می شود که ائمه طاهرین توجه به مطلب داشته اند علی بن ابراهیم توجه به مطلب داشته لذا یک روایت نقل می کند می گوید سکر یعنی سرکه به معنای خمر نیست.

    ولی وقتی ریشه یابی بکنیم این هم از باب مصداق است و آن این است که اصلا سکر به معنای آب میوه است.آن وقت قران شریف می فرماید که از نعمتهای خدا یکی آب میوه است ،یکی هم نان و برنج و گوشت و امثال اینها که اصلا حسنا به هر دو بخورد و در لغت این آمده است هم مفردات راغب دارد هم المنجد و باز هم هست که سکر نه به معنای ما یسکربه سکر اسم مصدر است از برای آب مضاعف یعنی آبی که از میوه ها می گیرند آب انگور را می گیرند که در این آیه شریفه می فرماید«و من الثمرات النخیل و الاعناب»این اصلا شراب را از نخیل و اعناب خیلی دیر می گیرند .آنها که شراب می گیرند معمولا از اعناب می گیرند از غیر عنب شراب گرفتن هست آن وقتها هم بوده اما آنکه مشهور است شراب از آب انگور است از همین جهت هم اگر آب خرما جوش بیاید خب نگفته است حرام است تا ثلثان بشود یا سرکه اش کنند نگفته اند حرام است،نجس است این را معمولاً مربوط به آب انگور گفته اند البته بعضی ها هم گفته اند اما مشهور میان فقها آن که گفته اند اگر جوش بیاید حرام است خوردنش یا بلکه حرام و نجس است آب انگور را گفته اند و اما شیره خرما را اصلا می گیرند آن وقتها هم می گرفتند در زمان عربها،در زمان پیامبر اکرم ولی معمولا شرابها که مشهور بود و حرام شد اینها از آب انگور است لذا این سکر هم نسبت به نخل داده شده هم نسبت به عنب داده شده اما این هم از باب مثال است لذا «و من ثمرات النخیل و الاعناب»و سایر فواکه می شود و من ثمرات الفواکه تتخذون از آن آب میوه و تتخذون رزقاً حسناً.

    و اگر این باشد دیگر اصلا هیچ ربطی به بحث پیدا نمی کند.آیه خمر برای خودش می گوید خمر حرام است این آیه هم ولو به قرینه روایت علی بن ابراهیم می گوید که آب میوه حلال است از نعمتهای خدا آب میوه است.

    «و من الثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً»این«منه»به اعناب نمی خورد به مطلق آب میوه می خورد و شاید هم این ضمیر منه که به ثمرات می خورد که از نظر ادبیت هم اشکال دارد برای اینکه تأنیت لفظی را اگر ظاهرش بکند ملا صمدیه می گفت طوری نیست و اما اگر به عنوان ضمیر باشد می گفت حتما باید مونث باشد آن وقت منه را بگوییم به ثمرات نمی خورد به آب میوه می خورد.

    حالا علی کل حال با قرینه آن روایت علی بن ابراهیمکه فرموده است مراد از سکر این سرکه است،خلّ است خب آن را هم می گوییم از باب مثال است شیره است خب امام صادق(ع)توجه به همین مطلب داشته از این جهت نگفته است که مراد ما سکر به است،فرموده مراد آب میوه است.آب میوه را ایشان چون که سرکه اش مشهور است گفته نه شراب.برای اینکه باید اول سرکه بشود بعد شراب بشود خوب است دیگر و احتمالش هم برای ما بس است.به قول ملا مغنی«اذا اجاء الاحتمال بطل الاستدلال»اگر کسی بخواهد استدلال بکند باید احتمال ما را رفعش بکند،گفته امام صادق(ع)را مثل سنی ها قبول نداشته باشد.

    سکر چند تا معنا داردسکر به معنای ما یسکر به هست،مایسکر به هم چند تا معنا دارد یکی شراب می خورد مست می شود بی هوش می شود یکی هم ترس برش می دارد بی هوش می شود یعنی دیگر چیز سرش نمی شود یکی هم دم مرگ است سکرات الموتش می گوییم برای اینکه اعمال بدش را می بیند جهنم را در مقابل می بیند دیگر هیچ چیز سرش نمی شود.اینها همه مصادیق می شود حالا آنهایش طوری نیست.

    بنابراین یکی از معنای سکر آب میوه است ،یکی از معنایش هم شراب است امام صادق(ع)می گوید از این آیه شراب اراده نشده بلکه خل اراده شده این حتی احتمالش هم برای ما بس است که دیگر آن کسی که می گوید آیه نسخ شده بگوییم آیه نسخ نشده.

    اگر این حرف مرا پسندید که پسندید.اگر نه دیگر حرف آن آقایان یعنی مفسرین من جمله مرحوم آقای خویی می گوییم که این در مقام بیان شمردن نعمتهای خداست و دیگر در مقام بیان این نیست که این سکر حرام است یا حلال.

    یک حرف دیگر هم بزنیم بگوییم-روی حرف آقایان-«و من ثمرات النخیل و الاعناب»این تا اینجا از نعمت است،اصلا «تتخذون منه سکراً و رزقا حسناً»این دیگر عد نعمت نیست این کار خودتان است،کار بنده ها را دارد معنا می کند از نعمتهای خدا خرما و انگور.خرما و انگور را چکارش می کنند؟دیگر هر کاری می خواهند بکنند گاهی شرابش می کنند و گاهی هم می خشکاند و کشمش می کند گاهی شیره می پزد،گاهی هم شراب درست می کنند.این اصلا آیه شریفه نمی گوید نعمت است آنکه می خواهد بگوید نعمت است همین«و من ثمرات النخیل و الاعناب»است که قبلش و بعدش همه نعمتهای خدا را می شمارد اما«تتخذون منه سکراً و رزقا حسناً»می خواهد بگوید این مردم نااهل هستند که از نعمتهای خدا گاهی سوء استفاده می کنند گاهی حسن استفاده.

    لذا بگوییم« تتخذون منه سکراً و رزقا حسناً»از جمله نعمتها شمرده نشده تا تو بخواهی بگویی که نعمت است و غیر نعمت است.نعمت هست و نعمت نیست هیچ کدام.اصلا« تتخذون منه سکراً و رزقا حسناً»یک اخبار است این که مردم این جوری هستند گاهی از نعمت خدا سوء استفاده می کنند گاهی از نعمت خدا حسن استفاده می کنند.خب اگر این عرض من هم باشد دیگر ظاهراً بهتر از همه اینها است و دیگر نسخی در قران نیست برای اینکه قران شریف آن که نعمت حساب کرده خرما و انگور است،آن که در آیات خمر حرام شده شراب است ربطی به انگور و خرما ندارد ،خرما و انگور ربطی به شراب ندارد.رزقا حسنا غیر آب میوه می شود گوشت و برنج و امثال اینها.

    رزق یک معنای عامی است دیگر.انگور و خرما از نعمتهای بزرگ خداست که هم خرما ،هم انگور بسیاری از مأکولات و مشروبات را می گیرد حتی مثلا می گویند یک خوشه انگور مطابق چند کیلو گوشت کار می کند.

    این فرث و دم الان یکی از معجزات فوق العاده مهم قران است و آن این است که این حیوان وقتی که غذا را بخورد که غذا را هم معمولاً در می آورد نشخوار می کند بر می گرداند،وقتی آماده شد این را عرب اصلا فرث به این می گوید.آن وقت یک رگهایی در معده است یا در روده است این رگها در میان همین فرثها باید باشد و الا نمی تواند جذب بکند و این با خون مخطوط است و پروردگار عالم یک کانالی درست می کند برای اینکه آن چه از این فرث میان فرث در میان خونها رفته است برود توی آن کانال می شود شیر،هم این شیر احتیاج به مأکول دارد یعنی آن فرث،هم احتیاج به مشروب دارد یعنی آن خون«من بین فرث و دم»ناگهان شیر پیدا می شود هم رنگش رنگ آنها نیست هم طعمش طعم آنها نیست و یک غذای لذیذی است که مثل آن یا نیست از نظر کالری و از نظر تقویت یا از مهمترین غذاهاست بنابراین فرث و دم که ایشان می فرمایند هم نعمتهای بد را شمرده هم نعمتهای خوب را،نه فرث را از نعمتهای بد شمرده نه دم را از نعمتهای خوب شمرده بلکه یک معجزه می خواهد بگوید که شیر از نعمتهای خداست احتیاج به فرث دارد و احتیاج به دم دارد و اینکه مفسرین فرث را معنا می کنند یعنی پشکل این هم غلط است  یعضی از بزرگان از مترجمین را هم دیده ام این فرث را معنا می کنند  یعنی سرگین ها نه آن غذا که نشخوار کرده آماده هضم است به این می گویند فرث که هنوز رگهای خون که باید جذب بکند قوه این فرث را هنوز آن رگها کار نکرده اند یا دارند کار می کنند و الا سرگین دیگر آن مدفوعات است اصلا خاصیت ندارد بلکه باید دفع بشود اگر دفع نشود آدم می کشد یا حیوان می کشد.

                                                               و صلی الله علی محمد و ال محمد

     



    [1] - سوره مائده، آیه 90

    [2] - سوره شوری، آیه 30

    [3] - تفسیر قمی،ج1،ص387

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365