عنوان: فصل بيست و يكم: امامت حضرت مهدى «عجّل اللَّه تعالى فرجه»
شرح:

به اعتقاد شيعه اماميّه، آخرين امام معصوم، حضرت مهدى موعود ـ«ارواحنا و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء» هستند.

راجع به حضرت ولىّ عصر -«عجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف» - اشكال‌هايى مطرح شده است كه به اختصار به برخى اين اشكال‌ها و پاسخ آنها اشاره مى‌‏كنيم:

 الف) از زمان ولادت بلكه از زمان باردارى مادر مكرّمه ايشان تا زمان غيبت آن امام، همراه با خرق عادت و مسائل عجيب است و اين وقايع طورى نقل شده كه عقل آن را باور نمى‌‌‏كند، مثلاً نقل شده است كه نشانه‏‌هاى حمل در مادر گرامى ايشان نبود، يا پس از تولّد شهادتين گفتند، قرآن كريم خواندند و به پدر سلام كردند و....

 ب) او در كجاى كره زمين است؟ علم فعلاً تسلّط بر كره زمين دارد و وجود چنين كسى را باور ندارد.

 ج) چگونه يك نفر بيش از هزار سال عمر مى‌‏كند؟

 د) چگونه بر كره زمين مسلّط مى‌‏شود؟ اگر آگاهى به سلاح و تكنيك جنگى روز نداشته باشد تسلّط بر كره زمين ممكن نيست و اگر اين آگاهى را داشته باشد بايد چندين ميليون بى‌‏گناه كشته شوند تا او مسلّط شود.

بايد توجّه داشت كه اين اشكال‌ها در واقع اشكال نيست، استبعاد (يعنى چيزى را بعيد دانستن) است، در قرآن شريف نيز با خرق عادت كه با جريانهاى طبيعى سازگار نيست روبرو هستيم و اين امر شايد وضعيّت وجودى حضرت ولىّ عصر -«عجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف»- را در ذهن ما روشن‌تر كند. يكى از اين موارد ماجراى حضرت عيسى«علیه‌السلام» در قرآن شريف است. آيا حضرت عيسى«علیه‌السلام» در گهواره سخن نگفت؟ آيا حمل و به دنيا آمدن او خرق عادت بلكه معجزه نبود؟ قرآن شريف در بيان ماجراى عيسى«علیه‌السلام» مى‌‏فرمايد:

»فَاَشارَتْ اِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِى الْمَهْدِ صَبِيّاً قالَ اِنّى عَبْدُاللَّهِ اتانِىَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنى نَبِيّاً».  1

«(مريم) به سوى او (عيسى) اشاره كرد، گفتند چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم، (عيسى) گفت من بنده خدايم او به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است».

»قالَتْ اَنّى يَكُونُ لى غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنى بَشَرٌ وَ لَمْ اَكُ بَغِيّاً قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَىَّ هَيِّنٌ .... فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيّاً فَاَجاءَهَا الْمخاضُ اِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قْالَتْ يا لَيْتَنى مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً».[2]

»(مريم) گفت: چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بد كار نبوده‌‏ام، گفت: مطلب همين است، پروردگارت فرموده اين كار بر من آسان است..... پس (مريم) به او (عيسى) باردار شد و با او به مكان دور افتاده‌‏اى پناه جست، درد زايمان او را كنار درخت خرمايى كشاند، (به اندازه‏اى ناراحت شد كه) گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و به كلّى فراموش شده بودم».

آيا حضرت عيسى، حضرت خضر و حضرت الياس كه از نظر اسلام زنده هستند در كجاى اين جهان زندگى مى‌‏كنند؟ چرا علم، آنها را نيافته است و آيا مثلاً حضرت نوح از نظر قرآن كريم حدّاقلّ نهصد و پنجاه سال زندگى نكرده است؟

»فَلَبِثَ فيهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلّا خَمْسينَ عاماً». [3]

»پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد».

آيا آصف بن برخيا كه قطره‏اى از علم قرآن شريف را داشت از نظر قرآن شريف نتوانست به يك چشم بر هم زدن تخت بلقيس را از يمن به شام بياورد؟

»قالَ الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا اتيكَ بِهِ قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ». [4]

»كسى كه دانشى از كتاب داشت گفت: پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد».

 اينگونه آيات كه در قرآن شريف فراوان است به ما مى‌‏گويد آن خدايى كه عيسى«علیه‌السلام» را به دنيا آورد و واداشت با مردم سخن بگويد، بلكه او را پيامبر به دنيا آورد و به او سعه صدر، وسعت علم، گستردگى قدرت و بالاخره سعه وجودى عطا فرمود، قدرت دارد كه به ولىّ خود نيز قدرت تكلّم دهد، او را مخفى كند و تا عمر دارد او را از نظر علم، قدرت، فضيلت و بالاخره از نظر سعه وجودى، مخزن علم و قدرت خود و مظهر همه اسماء و صفات خود و خلاصه كلام، خليفه خود كند. آن خدايى كه آدم«علیه‌السلام» را آفريد و اسماء را به او تعليم داد قدرت دارد كه ولىّ خود را - به طورى كه آدم«علیه‌السلام» نيز بر او غبطه خورد - در حمايت خود بگيرد. آن خدايى كه حضرت عيسى«علیه‌السلام» را زنده نگاه داشت.

»وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ .... وَ ما قَتَلوُهُ يَقيناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ اِلَيْهِ«. [5]

»نه او را كشتند و نه به دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد.... و قطعاً او را نكشتند بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد».

 مى‌‏تواند ذخيره خود را در اين جهان از چشم همگان مخفى نگاه دارد. آيا خداى آصف بن برخيا قدرت ندارد در يك روز، كمتر يا بيشتر، ولىّ خود را كه همه علم قرآن كريم را داراست، بر جهان  با آن همه اسلحه و علم مسلّط كند بدون اينكه بى‌‏گناهى كشته شود؟

 ظهور حضرت ولىّ عصر -«عجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف»- و تسلّط او بر جهان و احياى جهان و انسان به دست او، خواست خداست و اوست كه به دست شيعيان و به رهبرى آن حضرت جهان را حياتى دوباره مى‌‏بخشد.

»اِنَّ اللَّهَ يُحْيِى الْاَرْضَ بَعْدَ مَوتِها» [6]

»به درستى كه خداوند زمين را بعد از مرگش زنده مى‏‌كند».

 ----------------------------------------------

پی نوشت ها

1- مريم / 30 - 29

2 - مريم 23 - 20

3 - عنكبوت / 14

4 - نمل / 40

5 - نساء / 158 - 157

6 - حديد / 17