عنوان: وجوب ستر عورت
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

فصل: فی الستر و الساتر‏

‏‏اعلم أنّ الستر قسمان: ستر یلزم فی نفسه، وستر مخصوص بحالة الصلاة،

دو نحو پوشش داریم؛ یکی برای خود واجب است و یکی هم برای نماز واجب است.

أما الأوّل: فهو أنه یجب ستر العورتین-القبل و الدبر-عن کلّ مکلّف من الرجل و المرأة ‏ ‏عن کلّ أحد؛ من ذکر أو انثی ولو کان مماثلاً، محرماً أو غیر محرم، و یحرم ‏ ‏علی کلّ منهما أیضاً النظر إلی عورة الآخر، ولا یستثنی من الحکمین إلّا ‏الزوج و الزوجة،والسیّد و الأمة إذا لم تکن مزوّجة ولا محلّلة، بل یجب‏ ‏الستر عن الطفل الممیّز، خصوصاً المراهق، کما أنّه یحرم النظر إلی عورة ‏ ‏المراهق، بل الأحوط ترک النظر إلی عورة الممیّز، ویجب ستر المرأة تمام ‏ ‏بدنها عمّن عدا الزوج و المحارم إلّا الوجه و الکفّین مع عدم التلذّذ و الریبة،‏ ‏و أمّا معهما فیجب الستر، و یحرم النظر حتّی بالنسبة إلی المحارم، وبالنسبة إلی ‏ ‏الوجه و الکفّین، والأحوط سترها عن المحارم من السرّة إلی الرکبة مطلقاً،کما ‏أنّ الأحوط ستر الوجه و الکفّین عن غیر المحارم مطلقاً.‏

ستری که واجب بنفسه است، خود واجب است و نه اینکه برای نماز واجب باشد، ستر عورتین است و این ستر عورتین از عقب و جلو، واجب است از همه بپوشاند، به غیر از زن از شوهر و شوهر از زن، و باید همه نظر به آنجا نداشته باشند، به غیر از زن برای شوهر و شوهر برای زن. این ستر بنفسه لازم است.

این قسم اول ضرورت در دین اسلام است و ضرورت در فقه ماست و کسی حرف ندارد و احتیاج به گفتگو هم ندارد. اما چیزی که احتیاج به گفتگو دارد، اینست که می‌فرمایند:

بل یجب‏ ‏الستر عن الطفل الممیّز، خصوصاً المراهق.

زن و مرد و مادر و پدر و برادر و خواهر باید نگاه به عورتین دیگری نداشته باشند ولو به تکلیف نرسیده باشد اما ممیز باشد. یعنی تمیز بدهد عورتین را از غیرعورتین. تقریباً بچۀ دو سه ساله که تمیز می‌دهد عورتین را، دیگران مثل مادر یا خواهرش و دیگری باید عورتینش را از این بچه بپوشاند.

کسی که علاوه بر اینکه عورتین را از سایر بدن تمیز می‌دهد، نزدیک تکلیفش هم هست و می‌فهمد و می‌داند که عورتین مختص زن و شوهر است و دیگران حق نگاه کردن به آن را ندارند و اگر مُراهق نگاه به عورتین کسی بکند، حالت شهوت‌انگیزی برای او پیدا می‌شود. وقتی ممیز را می‌گوییم به طریق اولی نزدیک تکلیف یعنی مراهق را نیز می‌گوییم.

ولا یستثنی من الحکمین إلّا ‏الزوج و الزوجة،والسیّد و الأمة إذا لم تکن مزوّجة ولا محلّلة، بل یجب‏ ‏الستر عن الطفل الممیّز، خصوصاً المراهق...

معمولاً به خصوص خیلی از زنها مراعات این چیزها را ندارند، و این حکم هم جدّی است و مسلّم پیش اصحاب است و حرفی هم در آن نیست. محشین بر عروه هم حرفی در اینجا ندارند.

کما أنّه یحرم النظر إلی عورة‏ ‏المراهق، بل الأحوط ترک النظر إلی عورة الممیّز،

همینطور که او نمی‌تواند نگاه کند ولو به محرمش، این محرم هم نمی‌تواند به عورتین بچۀ هفت هشت ساله نگاه کند. بچه‌ای که تمیز خوب و بد می‌دهد و تمیز اینکه عورتین مختص زن و شوهر است.

راجع به ممیزش هم نمی‌دانم چرا ایشان نتوانستند فتوا دهند و احتیاط واجب کردند. هر حکمی که ممیز و مراهق دارد، نگاه کردن به عورتین او هم، مراهق باشد یا ممیز باشد، همان حکم را دارد. اما می‌فرماید: «کما أنّه یحرم النظر إلی عورة‏ ‏المراهق، بل الأحوط ترک النظر إلی عورة الممیّز».

تا اینجا حرف مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» راجع به پوشش بدن به نفسه، مختص عورتین شد و مربوط به مکلّف و غیرمکلّف است. حتی راجع به بچۀ ممیز و چه رسد به مراهق، احتیاط واجب کردند که نگاه نکند.

و اما این راجع به مکلّف است که به عورتین مراهق یا ممیز نگاه کند یا نه،‌ حال آیا ممیز و مراهق می‌تواند نگاه کند یا نه؟!

یک حرف در اینست که هرکسی، چه زن و چه مرد، تکلیف خودش برای پوشاندن چیست. در این باره هم حرف نداریم که نگاه کردن بچۀ هفت هشت ساله به عورتین برادر یا خواهرش نمی‌شود و واجب است که خواهر یا برادر عورتین خودش را از بچۀ مراهق و یا ممیز بپوشاند. اما نگاه کردن این بچه به عورتین غیر ولو محرم، جایز است یا نه؟!

معمولاً گفتند جایز نیست. برای اینکه «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم»، و تا این محتلم نشده باشد، تکلیفی ندارد. بنابراین چون تکلیف ندارد، پس می‌تواند به عورتین خواهرش نگاه کند یا اینکه مادرش بدون پوشش او را به حمام ببرد. و اینکه نگاه کردن مادر یا خواهر اشکال داشته باشد و نگاه کردن بچه به عورتین مادر یا پدرش طوری نیست. «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم».

اما ما جداً روی این حرف اشکال داریم، و اینست که «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» مربوط به تکالیف واجبه است، مثل نماز یا روزه، و اما راجع به محرمات «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» نداریم. بچۀ ممیز بخواهد ظلم کند، مسلّم جایز نیست. بچۀ ممیز در صورت خواهرش بزند و بعد هم کاری با او نداشته باشند و بگویند «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم». یا با بچۀ ممیز یا بچۀ مراهق عمل منافی با عفت شود و بگوییم برای این بچه طوری نیست و بچه تسلیم شود زیرا «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم».

من هیچیک از اینها را قبول ندارم و گمان ندارم فقیهی باشد که بتواند رفع حرمت کند به دلیل «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم».

یا اگر بچۀ ممیز دزدی کند، اگر بفرمایید حد بریدن دست برای او نباشد، اما کتک و تنبیه دارد. این کتک و تنبیه را به ولی او هم دادند و ولی او، پدر باشد یا مادر باشد و یا کسی باشد که این بچه زیر دست او بزرگ می‌شود.

یا اینکه یک بچه بگوید دروغ بگوید و کاری با او نداشته باشیم به واسطۀ «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم».

در زمان ما سیاست به بچه‌ها هم رسیده و لذا بچه‌ای که مکلّف نیست، سیاست بازی در بیاورد و غیبت کند و تهمت بزند و شایعه پراکنی کند، و بگوییم برای این بچه طوری نیست. راجع به همۀ محرمات این را می‌گویم که «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» مربوط به فرائض و واجبات، مثل نماز و روزه است و راجع به محرمات نیست و محرمات همینطور که بر بزرگ حرام است، بر بچۀ ممیز، مخصوصا مراهق نیز حرام است.

الحمدلله ما بحث قضا و شهادات و بحث دیات و تعزیرات را مفصل در چند سال مباحثه کردیم و بالاخره در آنجا گفتیم که دیات و تعزیرات و امثال اینها مختص به حاکم اسلامی است. حتی مثلاً اگر کسی ببیند زن شوهرداری زنا می‌دهد، نمی‌تواند او را بکشد. می‌گویند این مربوط به حاکم اسلامی است و اوست که با مقدمات و شواهد و امثال اینها جلو می‌آید. فقط یک جا را در باب دیات و تعزیرات استثنا کردند و اگر یادتان باشد، روایت صحیح‌السند از پیغمبر اکرم داشتیم که پیغمبر اکرم جلوی آن را گرفتند. اینکه مردی ببیند که زنش زنا می‌دهد، در آنجا گفتند که می‌تواند این زن و مرد را بکشد. اما یک شرط دارد. به پیغمبر اکرم گفتند و پیغمبر فرمودند اگر او را گرفتند و گفتند چرا کشتی، باید چهار شاهد عادل بیاورد که این زن و مرد زنای محصنه کرده‌اند. و اگر در خلوت دیده و تنهاست، لذا نمی‌تواند آنها را بکشد زیرا شاهد ندارد و وقتی شاهد نداشت، قتل انجام داده است.

در باب دیات و تعزیرات مسئلۀ کلی اینست که دیات و تعزیرات در دست حاکم اسلامی است و حاکم اسلامی که باید مسلّط بر فقه اسلام و مسلّط بر قضا و شهادت و مسلّط بر دیات و تعزیرات باشد و به فقه سنتی و فقه اسلامی حکم کند، لذا راجع به بچۀ ممیز تکلیف نشده، بفرمایید حدود و دیات ندارد، اما احدی نگفته که تعزیر ندارد. نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که بگوید بچه دزدی کند و کسی کاری به او نداشته باشد. یا بچه غیبت کند و تهمت بزند و دروغ بگوید و دو به هم زنی کند و یا الواط باشد و کارهای جنسی داشته باشد و بگوییم «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم». بنابراین این بچۀ ممیز و مراهق مثل خود مکلّف است. همینطور که مکلّف نمی‌تواند به عورتین دخترش در حمام نگاه کند، دختر هم نمی‌تواند ولو اینکه شش سال یا هفت سالش باشد. وگرنه عقاب و کتک دارد. احدی نگفته یک بچه لواط دهد و یا دروغ بگوید و تهمت بزند طوری نیست. و این «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» مربوط به اینجاها نیست. مرحوم سید هم نباید احتیاط واجب کرده باشند. این جرئت مرحوم سید در فقه خیلی بالاست. مرحوم سید حرفهای مرا زدند اما گاهی با فتوا و گاهی با احتیاط، و ما به مرحوم سید می‌گوییم در بحث ما حسابی فتوا دهید. در اینکه می‌فرمایید: «کما أنّه یحرم النظر إلی عورة‏ ‏المراهق، بل الأحوط ترک النظر إلی عورة الممیّز»، بگویید «بل الأقوی ترک النظر إلی عورة‌الممیز». همینطور که راجع به آن طرف می‌فرمایید راجع به این طرف هم بگویید «بل یمکن ان یقال بحرمة نظر الممیز مخصوصا المراهق الی عورة‌ الرجل بل الی مماثل»، یعنی خواهر و برادر.

همۀ اینها جایز نیست و اگر ما این حرفها را بزنیم موجب بی‌عفتی در میان بچه‌ها می‌شود. مسلّم اگر نماز نخواهد کاری با او ندارند اما اگر ظلم کند، روز قیامت با او کار دارند و عقاب دارد.

مثلاً یک بچه شبانه روز تهمت بزند و بگوییم عقاب ندارد، این خیلی زور است. «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» مربوط به نماز و روزه‌اش است و ربطی به گناهان دیگرش ندارد.

این مسئلۀ امروز ما مسئلۀ بسیار عالی و کنترل کننده است و مبنای اسلام عزیز هم هست و اینکه مشهور شده بچه هرچه گناه ندارد، طوری نیست. اگر هم کسی نباشد اورا تعزیر کند و پدر و مادر لاابالی هم داشته باشد و پدر و مادر در پیش این بچه غریزه جنسی‌شان تحریک شده و بعد این بچه با بچه‌های دیگر و بگوییم پدر و مادر گناه کردند و این بچه هیچ. اینطور نیست و مسلّم عقاب دارد. مگر اینکه توبه کند و گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، اگر توبه کند، توبۀ او قبول است.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد