عنوان: افرادی که روزه بر آنان واجب نیست
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

فرموده‌اند: «فصل: وردت الرخصة فی افطار شهر رمضان لاشخاص بل قد يجب: الاول و الثانی: الشيخ و الشيخة اذا تعذر عليهما الصوم أو كان حرجاً و مشقّة فيجوز لهما الافطار لكن يجب عليهما فی صورة المشقة بل فی صورة التعذر ايضاً التكفير بدل كل يوم بمدّ من طعام والأحْوط مدّان والأقوی وجوب القضاء عليهما لو تمكنا بعد ذلك[1]

افرادی می‌توانند روزه‌شان را افطار کنند بلکه واجب است که افطار کنند: مرد پير و زن پير اگر روزه برايشان مشقّت داشته باشد، می‌توانند روزه‌شان را افطار کنند و برای هر روزه‌ای که می‌خورند، ‌يک مُدّ طعام؛ مثلاً ده سير گندم بدهند و اگر دو مُدّ باشد بهتر است و اينها اگر بعد می‌توانند قضا کنند، بايد روزه‌ها را قضا کنند. مثل اينکه ماه مبارک رمضان هوا گرم است و نمی‌تواند روزه بگيرد، اما در زمستان هوا خوب است و روزها کوتاه است و می‌تواند روزه بگيرد. می‌فرمايد: «والأقوی وجوب القضاء». اين صورت حرج هم نيست، بلکه صورت مشقّت است؛ يعنی برايشان سخت است که روزه بگيرند. همين مقدار که برايشان سخت است، می‌توانند روزه را افطار کنند.

دليلش آيه‌ای از قرآن است که معمولاً به اين آيه‌ی شريفه استدلال شده است و همه استدلال کرده‌اند. آيه‌ی شريفه در سوره‌ی بقره و آيه‌ی 183 است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏».[2]«أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‏».[3] «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ» يعنی ماه مبارک رمضان که در همين سوره‌ی مبارکه، مقداری جلوتر برويم، می‌فرمايد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ‏ فِيهِ الْقُرْآنُ».[4]‏ روزه نيروی کنترل کننده است، برای اينکه انسان متّقی شود. خدا دوست دارد متّقی شويد و لذا فرموده است: روزه بگيريد.

‏«أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» هرکدام از شما که مريض باشد، يا مسافر باشد، روزه نگيرد و بعد از ماه مبارک رمضان که می‌تواند، روزه بگيرد. لذا اگر ما باشيم و «فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»، معنايش اينطور می‌شود که هر وقت می‌تواند بايد اين روزه را بگيرد. الاّ اينکه مورد فتوا است، روايت هم داريم که اگر اين مرض در ايام سال طول بکشد و يک سال مريض باشد، آن وقت قضا ساقط است. اما اگر در طول سال نگيرد و ماه رمضان بعدی بيايد، یا اگر برای مسافرت خورده، بعد بايد قضا را بگيرد و کفاره هم بدهد. اما آيه‌ی شريفه اينها را دلالت ندارد.

    «وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ»؛ اما برای کسی که مريض نيست و در مسافرت هم نيست، اما روزه برای او مشقّت دارد، می‌فرمايد: اين مثل همان شيخ و شيخه است و روزه‌اش را خورده است و بايد يک چارک گندم يا جو و امثال اينها بدهد. اگر وضع مالی او خوب است هرچه می‌تواند بدهد و دو مُدّ و سه مُدّ و صد مُدّ و غيره ندارد. به عبارت ديگر اگر می‌تواند، به اندازه‌ی وُسعش بدهد.

مرحوم سيّد معنا کرده که آنچه واجب است يک مُدّ طعام يعنی يک چارک و تقريباً يک کيلو است و آنچه مستحب است، دو چارک است؛ يعنی مُدّان است و بيشتر از آن به عنوان فديه مستحب نيست. عبارت مرحوم سيّد اين بود: «اذا تعذر عليهما الصوم أو كان حرجاً و مشقّة فيجوز لهما الافطار لكن يجب عليهما فی صورة المشقة بل فی صورة التعذر ايضاً التكفير بدل كل يوم بمدّ من طعام والأحْوط مدّان

چرا در اين‌جا «و الأحوط مُدّان» آورده شده است؟ قرآن می‌فرمايد: «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» و مرحوم سيّد می‌فرمايند: اگر بتواند، مستحب است که دو مُدّ بدهد. يک اشکال به مرحوم سيّد هست که چرا می‌فرمايند: يک مُدّ واجب و دو مُد مستحب و سه مُد نه واجب و نه مستحب است؟ نمی‌دانم از کجا استفاده کرده‌اند. اگر ما باشيم و آيه‌ی شريفه، آیه‌ی شریفه می‌فرمايد: برای کسی که روزه برايش مشقّت دارد، می‌تواند روزه را بخورد و به جای آن کفاره بدهد و کفاره‌اش هم يک مُدّ است. مرحوم سيّد می‌فرمايند: کفاره‌اش يک مُدّ است، ولی أحوط اين است که دو مُدّ باشد؛ ‌اول می‌فرمايند: «بمدّ» و بعد می‌فرمايند: «والأحوط مُدّان» و اين أحوط استحبابی می‌شود.

از روايات هم نمی‌شود چيزی برای حرف مرحوم سيّد استفاده کنيم و هرچه هست، اين آيه‌ی شريفه است و ما در «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ»، به کلمه‌ی «خَيرٌ» بگوييم مستحب است؛ يکی هم اينکه در «فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» بگوييم: مُدّ دوم. ولی ظاهراً ‌قرآن شريف اين را می‌فرمايد که هرکسی روزه برايش مشقّت دارد، ‌می‌تواند بخورد و به هر اندازه برای او مقدور است، کفاره‌ای بدهد. حتی اگر مثلاً برای او مقدور است که يک مشت گندم بدهد، قرآن می‌فرمايد: بدهد؛ برای اينکه در «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ»، بگوييم: هرچه می‌تواند بايد به همان اندازه بدهد.

مسأله‌ی ديگر هم اين فرمايش مرحوم سيّد است که می‌فرمايند: «والأقوی قضائه». آيه‌ی شريفه ظهور در عدم قضاء دارد؛ برای اينکه می‌فرمايد: هرکسی روزه برايش مشقّت دارد،‌ روزه را بخورد و بدل آن، به جای قضا کفاره بدهد؛ برای اينکه آيه‌ی شريفه اين‌گونه است: «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ». اما اينکه واجب باشد کفاره بدهد و واجب باشد اگر می‌تواند قضايش را به جا بياورد، ظاهراً ندارد.

الان مسأله اختلافی است و راجع به اينکه شيخ و شيخه بايد قضاء کنند يا نه، بعضی گفته‌اند: مستحب است، بعضی گفته‌اند: واجب است و بعضی گفته‌اند: نه و ظاهر آيه‌ی شريفه هم اين است که نه و اين کفاره بدلِ آن روزه است. اين ششخصی که نمی‌تواند روزه بگيرد، پس بدلش را بگيرد و اگر روزه را نمی‌تواند بگيرد، بدلش را هم نمی‌تواند بگيرد، آن وقت هيچ؛ «المفلس فی أمان الله».

مسأله‌ی ديگر اين است که «وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ» مصداقش اين است که روزه برای او سخت باشد.

مرحوم سيّد «يُطِيقُونَهُ» ‌را پنج شش قسم کرده‌اند: يکی شيخ و شيخه و يکی هم زنی که حمل او نزديک است، یکی هم زنی که شير می‌دهد و اگر بخواهد روزه بگيرد، برای بچه‌اش و برای خودش ضرر دارد و امثال اينها.

اما همينطور که قرآن فرموده است، ما هم روی قرآن فتوا بدهيم و بگوييم: روزه بگير و اگر جداً روزه برای تو سخت است، می‌توانی روزه‌ات را بخوری؛ قضا هم ندارد و اگر داری، يک مُدّ طعام کفاره بده و اما اگر نداري، کمتر از يک مُدّ لازم نيست، بيشتر هم لازم نيست و اگر داری، بگوييم: يک مُدّ از باب مثال است و هرچه بيشتر بدهی بهتر است. آيه‌ی شريفه به اين اندازه دلالت دارد، اما اگر بخواهيم فتوا بدهيم، ظاهراً فقها از آيه‌ی شريفه به اين اندازه استفاده نکرده‌اند.

حال از همه‌ی شما تقاضا دارم، روی اين آيه‌ی شريفه مقداری فکر کنيد و بگرديد و ببينيد آيا روايتی دارد که آيه را توضيح دهد، يا آيه را تخصيص دهد و اگر توضيح يا تخصيص می‌دهد، حرف مرحوم سيّد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) درست می‌شود يا نه؟ ولی ظاهراً روايت‌ها هم همينطور است؛ مثلاً‌سوال می‌شود از زنی که بچه شير می‌دهد و اگر روزه بگيرد شير او کم می‌شود و ضرر به بچه می‌خورد، در اين صورت حضرت فرموده‌اند: روزه‌ را بخور. مرحوم سيّد اين روایت را در عذر برده‌اند. عبارت مرحوم سيد اينطور بود:«الاول و الثانی الشيخ و الشيخة اذا تعذر عليهما الصوم أو كان حرجاً و مشقّة فيجوز لهما الافطار لكن يجب عليهما فی صورة المشقة بل فی صورة التعذر ايضاً التكفير بدل كل يوم بمدّ من طعام والأحْوط مدّان والأقوی وجوب القضاء.» يعنی صورت مشقت را گفته‌اند و صورت عذر و حرج را نگفته‌اند؛ گفته‌اند: در صورت مشقت مستحب است که فديه بدهد و واجب است که روزه‌اش را قضا کند.

اولاّ: چه فرقی بين عذر و حرج و مشقت است؟ آيه‌ی شريفه هم عذر را می‌گيرد، هم حرج و هم مشقت را می‌گيرد، اما چرا مرحوم سيّد شش مسأله کرده‌اند و يک فتوا روی آن دارند؟ آنچه فعلاً اهميت دارد، اين است که کسی که روزه برای او مشقّت دارد، باید فدیه بدهد، اما مرحوم سيّد اين کلی را نگفته‌اند، بلکه گفته‌اند: شيخ و شيخه بخصوص که روزه برای آنها مشقّت دارد، می‌توانند روزه‌شان را بخورند و به جای آن کفاره بدهند و علاوه بر اين، اگر می‌توانند، در زمستان قضا کنند. در اين‌جا می‌گوييم: مرحوم سيّد از کجا استفاده کرده‌اند؟

آيه‌ی شريفه اين است: «وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ» و اگر می‌خواست بگويد قضا دارد، آن وقت می‌گفت: «وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ وَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ إنْ قُدِرَ عَلَيْهِ بَعْد». اما اين را ندارد، پس ظهور آيه اين است که قضا ندارد و اما اگر کسی شک کند که زن و مرد پير که روزه برايشان مشقت دارد و روزه را خورده‌اند، آيا قضا دارد يا قضاء ندارد،‌ آن وقت اصل می‌گويد: قضا ندارد. لذا آيه‌ی شريفه، مريض و مسافر را گفت و تمام شد؛ بعد راجع به «يُطِيقُونَهُ»؛ يعنی کسی که روزه برايش مشقّت دارد گفت: آيا اين می‌تواند روزه‌اش را بخورد يا نه؟ بايد بگوييم: نه، اين بايد تحمّل مشقّت کند و تا می‌تواند راه نرود و از خانه بيرون نيايد و بالاخره تحمّل مشقّت کند و روزه‌اش را بگيرد. حال پروردگار عالم لطف کرده و گفته است: الان که برايت سخت است، لازم نيست روزه بگيری و اگر می‌توانی فديه بده. قرآن می‌فرمايد هرچه می‌توانی فديه بده و هرچه بيشتر باشد، بهتر است. اين آیه در مقام بيان خصوصيات هم است؛ يعنی در مقام بيان کفاره هم است که اگر می‌توانی بيشتر از يک مدّ کفاره بدهي، بده. اما الان شک می‌کنيم که آيا اين قضا دارد يا نه، «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‏[5] می‌گويد قضا ندارد.

اين خلاصه‌ی حرف است، اما چون گفتنش کار مشکلی است، بيشتر فکر می‌خواهد. بنابراين تقاضا دارم روی اين عرض من فکر کنيد و در روايات بگرديد و ببينيد طبق حرف مرحوم سيّد که در رساله‌ها و در حواشی بر عروه هم آمده، آيا روايتی هست و آیا میتوانیم چنین چیزی از آیه‌ی شريفه استفاده کنيم و يا عرضی که من می‌کنم، درست است.

وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد



[1]. العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص625 ط ج

[2]. سوره بقره، آیه183

[3]. سوره بقره، آیه184

[4]. سوره بقره، آیه185

[5]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج15، ص369، ابواب جهاد النفس و ما یناسبه، باب56، ح1، شماره20769، ط آل البیت