أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 25:
لو ركع بتخيل إدراك الإمام راكعا ولم يدرك بطلت صلاته، بل و كذا لو شك في إدراكه وعدمه، والأحوط في صورة الشك الإتمام والإعادة أو العدول إلى النافلة والإتمام ثم اللحوق في الركعة الأخرى.
مسئله واضح است و قبلا مسئله را فرمودند و اگر نمیفرمودند در اینجا جا داشت و آن اینست که کسی که میخواهد وارد نماز جماعت شود، باید یقین داشته باشد که اقتدا کرده است. با تخیلها و توهمها و احتمال نمیتواند بگوید وارد نماز شدم. سابقاً گفتند و بعد هم میگویند، بنابراین اگر بگوید «الله اکبر» و امام سر از رکوع بردارد و یا اینکه خیال کند درک رکوع امام کرده است و یا یقین داشته باشد که درک رکوع نکرده، نمازش باطل است. لذا مسئلۀ 25 قبلاً گفته شده و گفتن ندارد و مسئله، مسئلۀ واضحی است.
مسئله 26:
الأحوط عدم الدخول إلا مع الاطمئنان بإدراك ركوع الإمام وإن كان الأقوى جوازه مع الاحتمال، وحينئذ فإن أدرك صحت وإلا بطلت.
این هم باز مسئلهای است که در ضمن مسائل فهمیده شده و تکرار هم شده و اینکه باید امام را در رکوع درک کند و این هم یقینی باشد. با احتمال نمیتواند رکعت درست کند. با احتمال نمیتواند بگوید به رکوع رسیدم. همین مقدار که شک کند که ایا به رکوع امام رسیدم یا نه، معنایش اینست که نمیدانم وارد جماعت شدم یا نه.
این مسئلۀ 26 را هم اگر نفرموده بودند خیلی عالی بود. معلوم است که جزم در نیّت باید باشد و اگر شک در نیّت باشد، چه در فرادا و چه در جماعت، نمیتواند با آن شکّ در نیّت نماز بخواند، نماز فردا باشد یا جماعت. لذا مسئلۀ 26 را هم اگر نفرموده بودند، معلوم بود و گفتن نداشت.
چیزی که مباحثۀ امروز است و بحث مشکلی در فقه شده است، مسئلۀ 27 است.
مسئله 27:
لو نوى وكبر فرفع الإمام رأسه قبل أن يركع أو قبل أن يصل إلى حد الركوع لزمه الإنفراد أو انتظار الإمام قائما إلى الركعة الأخرى فيجعلها الاولى له، إلا إذا أبطأ الإمام بحيث يلزم الخروج عن صدق الاقتداء، ولو علم قبل أن يكبّر للاحرام عدم إدراك ركوع الإمام لا يبعد جواز دخوله وانتظاره إلى قيام الإمام للركعة الثانية مع عدم فصل يوجب فوات صدق القدوة وإن كان الأحوط عدمه.
اگر نیّت کند و اما هنوز خم نشده، بفهمد امام سر از رکوع برداشته و این به رکوع امام نرسیده است، میفرماید باید قصد فرادا کند و اما دلیلش را نمیدانم. برای اینکه شک دارد وارد نماز شده یا نه، قاعده اقتضاء میکند نه. در مسئلۀ 25 و 26 گفتیم نه؛ بنابراین این مسئله هم تا اینجا معلوم است. اینکه گفت الله اکبر به عنوان جماعت و هنوز خم نشده، امام سر از رکوع برداشت، باید بگوییم نماز باطل است. برای اینکه الله اکبر به عنوان جماعت به غیر از الله اکبر به عنوان انفراد است و اینکه مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» تا اینجا میفرماید خود به خود فرادا میشود، اینطور نیست. نه خود به خود فرادا میشود و نه این میتواند قصد فرادا کند.
اینجا معلوم است و اما آنچه معلوم نیست و بغرنجی در فقه ما شده است، این عبارت است:
أو انتظار الإمام قائما إلى الركعة الأخرى فيجعلها الاولى له، إلا إذا أبطأ الإمام بحيث يلزم الخروج عن صدق الاقتداء، ولو علم قبل أن يكبّر للاحرام عدم إدراك ركوع الإمام لا يبعد جواز دخوله وانتظاره إلى قيام الإمام للركعة الثانية مع عدم فصل يوجب فوات صدق القدوة وإن كان الأحوط عدمه.
آنچه مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه» و دیگران فرمودند، آنچه در رسالههای عملیه آمده، اینست که کسی وارد شد و دید امام در تشهد آخر است. این شخص میتواند تکبیر بگوید و به امام ملحق شود و صبر کند تا امام نمازش تمام شود و بعد بلند شود و با همان الله اکبر نماز را بخواند.
این مسئله مشهور در میان اصحاب شده است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا اضافه میکند که این مربوط به تشهد هم نیست، بلکه امام سر از رکوع برداشت و این شخص متوجه شد به رکوع نرسیده، در اینجا میتواند صبر کند تا امام سجدتین و تشهد و امثال اینها را به جا بیاورد و بعد که بلند شد، رکعت اول این شخص باشد. لذا مرحوم سیّد درحقیقت میگویند آنچه مشهور گفته مربوط به تشهد نیست بلکه مربوط به غیر تشهد یعنی به بعد از رکوع هم هست. یعنی در سجدتین و تشهد میتواند این کار را بکند و به عبارت دیگر برای اینکه درک جماعت کرده باشد، میتواند با الله اکبر برای جماعت در سجدۀ اول و سجدۀ دوم و تشهد، به امام ملحق شود و بعد هم بلند شود و با همان الله اکبر، نماز بخواند. یعنی مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» مقداری جلوتر رفتند و مشهور در تشهد گفتند و ایشان در سجدتین و قبل از سجدتین، در حال قیام بعد از رکوع فرمودند.
چیزی که ما خیال میکنیم، اینست که این مسئله یک مسئلۀ اخلاقی است و اصلاً اینکه بخواهد با الله اکبر بعد از رکوع یک رکعت درست کند، نمیشود. اما خوب است و روایت هم نداشتیم، میگفتیم و آن اینست که میبیند امام در رکعت آخر بعد از رکوع است. حال هرکجا باشد، من جمله تشهد، این اقتدا میکند و بعد از اینکه سلام امام تمام شد، بلند میشود و نمازش را شروع میکند و الله اکبرش یک تشریفات بوده، برای اینکه «نیة المؤمن خیرٌ من عمله». این مسئله روایت دارد. نمیدانم چرا بزرگان از این روایتها صرفنظر کردند و آن روایاتی که ظاهرش اینست که الله اکبر نماز بگوید و بعد بلند شود و با همان الله اکبر نماز را شروع کند، تمسک به آن روایات کردند. این روایتها فراوان است. من دو روایت میخوانم و این دو روایت عرض مرا اثبات میکند.
روایت 1:
إذا کان الإمام فی التشهد الأخیر أو فی السجدتین من الرکعة الأخیرة تمّ أنّه إذا تمّ الصلاة قال: فیتمّ الصلاة بلا تکبیرة الإحرام.
این مشهور در میان فقهاست و معمولاً در رکعت اخیره و بعد از رکوع و غیره را هم ندارد.
روایت 3 از باب 49، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 392:
سئلته عن الرجل یُدرک الإمام و هو قاعد یتشهد .... و لکن یقعد الذی یدخل معه خلف الإمام، فإذا سلّم الإمام قام الرجل فأتمّ صلاتة.
مشهور تمسّک به اینگونه روایتها کردند و اینکه امام را در تشهد میبیند و آنها که مرحوم سیّد میگویند مشهور نگفتند و در حال ایستادن و قبل سجدتین را نگفتند و همین روایتی که خواندم در تشهد گفتند امام در تشهد آخر است و این شخص تکبیرة الاحرام میگوید برای نماز و مینشیند. تشهد امام تمام میشود و وقتی تشهد امام تمام شد، این شخص بلند میشود و الله اکبر او الله اکبر نمازش است و نماز را تمام میکند.
مشهور به این روایت فتوا دادند. اما چیزی که ما گیر هستیم، اینست که در بعضی از روایتها میفرماید نه، اکتفاء به این الله اکبر نکند.
روایت 5 از باب 49، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 393:
عن أبی عبدالله علیهالسلام: و من أدرک الإمام و هو ساجد کبّر و سجد معه و لم یعتدّ بها.
یعنی یک تشریفات است.
روایت 2 از باب 49، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 392:
فاسجُد معه و لا یعتدّ بها.
تهذیب الأحکام، جلد 3، صفحه 48:
من أدرک الإامام و قد رفع رأسه من الرکوع فالیسجُد معه و لا یعتدّ بذلک السّجود.
این روایتها همه میفرماید اعتنا به این الله اکبر نکند. این روایتها اتفاقاً مفسّر هم هست. دو دسته روایت از نظر سند خوب است. یکی تفسیر دیگری را میکند. یکی فتوای مشهور را میگوید که اگر کسی در تشهد است، الله اکبر نماز را بگوید و بنشیند و نماز امام که تمام شد، بلند شود و با همان الله اکبر نماز بخواند.
و اما یک دسته روایت میگوید مثلاً اگر کسی در تشهد آخر امام است، الله اکبر بگوید و بنشیند و نماز امام تمام شود و بلند شود و نماز خودش را بخواند،«و لا یعتدّ بهذا السلام». اتفاقاً این روایتها مفسر آن روایتها میشود و با هم تعارض ندارد و بالاخره آخر کار بحث ما اینست که این تفصیل مرحوم سیّد و این شهرت در میان قوم، همه با جمع بین روایات جور درنمیآید. و اصلاً این قضیه که الله اکبر بگوید، حال الله اکبر بگوید به عنوان جماعت، در سجده باشد یا در سلام باشد تفاوت ندارد. یک فضیلتی از جماعت را درک کرده است. وقتی امام سلام نماز داد، بلند میشود و نماز خودش را با الله اکبر انفرادی میخواند و به گذشتهها «لا یعتدّ به». حال چرا این محشین بر عروه این حرف عالی را نزدند و این حرف مخالف با قواعد را زدند و تمسّک به آن روایتها کردند و تمسّک به روایتهایی که میگوید «و لا یعتدّ بهذا الکبیر» نکردند و بالاخره در رسالهها نوشته و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا فرموده که اگر کسی دید سر از رکوع برداشته و یا در تشهد و قبل تشهد و یا در سجدتین و قبل سجدتین است، میتواند اقتدا کند. اقتدا میکند به امام تا اینکه امام سلام دهد و بلند میشود و الله اکبری که گفته، الله اکبر نماز قرار میدهد و الله اکبر جماعت قرار میدهد و به این عنوان درک جماعت کرده است. این مشهور در میان اصحاب شده و مرحوم سیّد در عروه نیز فتوا داده است و ما هیچکدام از اینها را قبول نداریم. جمع بین روایات اقتضاء میکند که در نماز جماعت گاهی یک کار اخلاقی و یک کار فضیلتی میتوان کرد و آن اینکه اگر ببیند امام سر از رکوع آخر برداشت، یا به سجده رفته و یا نرفته و یا سجدتین را به جا آورده یا به جا نیاورده، و یا در تشهد باشد، متابعت با امام میکند تا اینکه امام سلام بگوید و بعد بلند شود و نماز خودش را بخواند و آن الله اکبرش، الله اکبر اخلاقی و تشریفاتی بوده است.
بحث امروز، بحث خوبی بود اما خلاف شهرت است و اینطور که گفتم جمع بین روایت است و اینطور که گفتم موافق با قواعد است و اینطور که عرض کردم، هیچ تعبّدی در کار نیست.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد