عنوان: ملكه تقوا
شرح:

اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

درباره گناه و شومى گناه يك مقدارى صحبت كردم و بالاخره از صحبت‏ها استفاده كرديم كه اگر سعادت دنيا، آخرت، عزت، شوكت، پيروزى بخواهيم و اگر وجاهت دنيا و آخرت را بخواهيم بايد گناه در زندگى ما نباشد مخصوصا ما طلبه‏ها همان سالهاى اول بايد ملكه تقوا ملكه عدالت در عمق جان ما حكم‏فرما باشد والا فهميديم كه به جائى نخواهيم رسيد اگر هم از نظر شهرت از نظر علمى به جائى برسيم همان شهرت همان عزت همان علم براى ما وزر و وبال است غير ما هم چنين است يك آدمى فقير باشد و گنه كار خيلى بد امّا يك آدم متمول بشود و گنه كار آن تمولش بيچاره‏اش مى‏كند آن تمولش خودش، زن و بچه‏اش، جامعه‏اش را به آتش مى‏كشد و ديگر ما طلبه‏ها بارها و بارها استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» به ما سفارش مى‏كردند مى‏فرمودند از خدا بخواهيد اگر قرار است متقى نباشيد به جائى نرسيد شهرت علمى پيدا نكنيد بعد مى‏فرمودند واى به آن شخص واى به آن جامعه‏اى كه يك اهل علمى در آنجا باشد امّا متقى نباشد امّا گناه كار باشد و انصافا واى به آن طلبه‏اى كه يك شهرتى پيدا كند و عادل نباشد واى به آن جامعه‏اى كه يك كسى شهرت پيدا كند امّا گناه كار باشد ملكه عدالت در عمق جان او نباشد نظير اين جمله حضرت امام  شايد هم حضرت امام از اين جمله امام سجاد  عليه‏السلام گرفته‏اند در صحيفه سجاديه خيلى جمله بالا است مى‏فرمايد «اللهم ان كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك سريعا» خدايا اگر عمر من چراگاه شيطان باشد هر چه زودتر بميرم بهتر و من خيال مى‏كنم ما طلبه‏ها توى ركوعمان توى سجده مان اين جمله صحيفه سجاديه را زياد بخوانيم «اللهم ان كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك سريعا» ديگر همه بايد چنين بگويند همه بايد چنين دعا بكنند ولى ما طلبه‏ها خيلى بيشتر خيلى بالاتر همّ ما غم ما اين است كه ما عادل باشيم متقى باشيم گناه كار نباشيم و راستى هم وصله نا همرنگ است يك طلبه گناه بكند خيلى بد است راستى بد است بعضى اوقات حضرت امام راجع به دنيا پرستى كه هفته گذشته درباره‏اش صحبت كردم كه گاهى انسان دنيا پرست مى‏شود حالا حرام باشد حلال باشد خيلى تفاوت نمى‏كند در اينكه بدبختش بكند ايشان در اين باره به ما نصيحت مى‏كردند مى‏فرمودند كه اين دنيا پرستى گاهى به واسطه آن دنيا به مقامى به جائى مى‏رسد ايشان آن وقت مثال مى‏زدند به خروچف كه مى‏خواهد دنيا را بخورد حالا مثال بوش مى‏خواهد دنيا را بخورد امّا يك دفعه نه اين جورها نيست يك گدا مى‏خواهد دروغ بگويد و يك پول جزئى بگيرد يا العياذ باللّه‏ يك طلبه كه استحقاق گرفتن وجوه بريه را ندارد مى‏خواهد وجوه بريه بگيرد ايشان مى‏فرمودند كه ما در روايت مى‏خوانيم در روز قيامت همه اينها در يك جا جمع مى‏شوند مى‏فرمودند براى خاطر اينكه از جزئى پى به كلى ببرند اگر اين قدرت داشت مى‏خواست ظلم به دنيا بكند مى‏خواست دنيا را بخورد مرحوم صاحب وسايل در جلد 11 وسايل رواياتى نقل مى‏كند ظالم‏ها را همه شان را يك جا جمع مى‏كنند در روايات دارد زير خيمه‏اى حتى آن كسانى كه آب در دوات ظالم كرده است قلم ظالمى را تراشيده است مى‏گويند هارون الرشيد با آن كه قلم او را تراشيد مثل هم يك جا براى خاطر اينكه اين هم اگر هارون الرشيد بود همين كار را مى‏كرد كاشف از اين است كه اگر هارون بود كارهائى كه هارون مى‏كرد اين هم مى‏كرد حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» به ما نصيحت مى‏كردند كه بايد قلع ماده فساد بشود بايد دنيا در دل ما رسوخ نداشته نبايد دنيا ما را ببرد چه دنياى حلال باشد چه دنياى حرام باشد براى خاطر اين كه اگر دنيا هر چه بيشتر بدتر در روايات مى‏خوانيم كه عالم بى عمل را جهنم مى‏برند اين را هم حضرت امام بارها براى ما مى‏فرمودند كه عالم بى عمل را جهنم مى‏برند و بدنش بوى گند مى‏دهد به اندازه‏اى كه جهنمى‏ها را آزرده خاطر مى‏كند اين چى است آدم نمى‏فهمد راستى جهنمى ه راستى در روايات مى‏خوانيم يك پيرهنش يك ذره‏اش لباسش بيايد توى دنيا مردم از بوى گندش مى‏ميرند حالا جهنمى‏ها از بوى گند اين عالم بى عمل آزرده خاطر مى‏شوند شكايت اين را به خدا مى‏كنند بعد حضرت امام مى‏فرمايند كه تا ببينيم چقدر سعه وجودى دارد يك دفعه در دنيا خانه‏اش را گندانده است زن و بچه‏اش را بد بين به آخوند كرده است ديگر زنش مى‏بيند اين آخوندها اين تنزهى كه بايد داشته باشند شوهرش ندارد خيال مى‏كند همه آخوندها اين جورى هستند اطراف خودش را زن و بچه‏اش را كه اين علماى بى عمل يكى از اين مصائب بزرگشان همين است كه زن و بچه‏اش مريد روحانيت نيستند خيال مى‏كند كه همه روحانيت هم مثل شوهرش بعد حضرت امام مى‏گفتند كه يك دفعه سعه وجوديش بيشتر است و مريد دارد، مسجد دارد، مردم دارد، و آنها را گندانده است به واسطه بى عملى گناهش آنها را بد بين كرده است يك وقت شهرى يك وقت استانى يك وقت مملكتى يك وقت دنيائى ايشان مى‏فرمودند كه به هر اندازه كه سعه وجودى تو توى دنيا گندانده است در آخرت در جهنم مى‏گنداند بعضى اوقات جهنم را مى‏گنداند از بوى گندش جهنم گنديده مى‏شود انصافا اين روايت‏ها اين فرمايش‏ها مثل فرمايش حضرت امام و امثال اينها براى ماها خيلى خوب است انصافا خيلى زشت است كه ما توى مجلس بنشينيم و غيبت بكنيم و مريدهايمان هم غيبت‏هاى ما را بشنوند مريدهاى اين آقا آن آقا بكنند از اين راه اظهار ارادت به ما بكنند در مقابل چشم ما ديگران را خراب بكند كه خوشمان بيايد خيلى ننگ است ما ننگش را توجه نمى‏كنيم تا توجه بكنيم مى‏بينيم خيلى بد است خيلى ننگ است راستى ماها شايد براى ديگران هم گفتيم غيبت كردن آيا مرده خورى نيست يعنى آنهاى كه چشم ملكوتى دارند مى‏بينند واقعا قرآن است ديگر از محكات هم هست كسى كه غيبت بكند مرده خورده است «لا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه» [1] مى‏خواهى مرده بخورى؟ نه، غيبت نكن حالا ما سر سفره غيبت بكينم يك ظرف گوشت مرده گوشت ميت مرده گنديده را گذاشتند توى سفره پيش عالم ملكوت اين جورى است هم غذاى دنيا مى‏خوريم هم داريم ميته مى‏خوريم ننگ نيست الا اينكه يكى شبهه بكند بگويد دروغ است دروغ است اينها اين ديگر كفر است براى قرآن است ما نفهميدگى خيلى داريم عمل ما در مقابل جهل ما قطره از دريا هم نه به قول ملاصدرا نم و يم حالا بگوئيم هر چه علم ترقى بكند قطره از دريا ما نفهميدگى خيلى داريم حالا چه جورى است اين غيبت تجسم پيدا مى‏كند اين تجسم قطعى است «يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا و يحذركم اللّه‏ نفسا و اللّه‏ رئوف بالعباد»[2] خدا رأفت دارد خدا مهربانى دارد خدا زنگ خطر مى‏زند زنگ خطر خدا را بپذير و اين كه هر چه بكنيم مجسم مى‏شود اگر خوب باشد صورت خوب اگر بد باشد بد قرآن مى‏گويد غيبت صورت بدش گوشت گنديده است و اين گوشت مرده را قرآن مى‏گويد مى‏خوريد حالا خودت توجه نداشته باشى ولى دارى مى‏خورى «ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه» دارى مى‏خورى اين را مى‏بينند مرحوم صدر المتألهين در اسفار مى‏گويند كه ديدم دو نفر با هم غيبت مى‏كنند و مثل تنور آتش از دهن هر دو بيرون مى‏آيد و راستى مى‏بينم يكى از رفقا كه سلامت نفس داشت امّا به اين جاها كه نرسيده بود مى‏گفت در يك جلسه‏اى ديگران غيبت مى‏كردند من هم نشستم گوش دادم امّا ناراحت شدم بعد كه چرا ما مرده خورى كرديم امشب مى‏گويد رفتم خوابيدم ديدم كه همان دو سه نفر كه غيبت كردند پشت سر او كه غيبت كردند او را آوردند كشتندش ريختند در يك ديگ من هم كمك كردم ريختم در ديگ بنا شد اينها را بپزيم و با هم بخوريم من از هول از خواب بيدار شدم ديدم كه راستى اينجورى است داريم گوشت مرده مى‏خوريم آن وقت ديگر حالا شوخى بود خدا رحمت كند مرحوم آقاى نجفى خيلى حرفها را توى لفافه شوخى مى‏زدند خيلى حرفهاى خوب خوب من خيلى ارادت به ايشان داشتم ايشان خيلى به من لطف داشت من كفايه را پيش ايشان خوانده بودم خدا رحمتشان كند منظورم اينجاست ديدم بعضى اوقات مى‏گفت كه شترش درب خانه خودمان خوابيده است حالا شوخى مى‏كردند انشاءاللّه‏ راستى چه جور مى‏شود ما طلبه‏ها غيبت كنيم نه يكى از اهل دل مى‏گفت به طلبه وقتى غيبت كرد نگو نكن براى اينكه تفسيق مى‏كند حالا اگر غيبت كرد تفسيق هم كرد ديگر پيگيرى نكن براى اينكه تكفير مى‏كند و اين توجيه و تفسيق و تكفير حتى مى‏رسد به آنجا كه غيبتش واجب است، واجب است غيبتش را بكنيم قرآن گفته مرده خورى حرام است او مى‏گويد واجب است اينها ننگ نيست ننگ بزرگ هم هست مثل سرطان هم مى‏داند كه اگر اول بهش برسند خوب مى‏شود امّا وقتى كه رسوخ كرد ديگر خوب شدنى نيست آنكه سرطان دارد نمى‏داند سرطان كرد همه بدبختيها در اين است كه آدم نداند چه خبرها است مرحوم كلينى در كافى نقل مى‏كند كه اگر يك كسى يك تهمت به كسى بزند در روز قيامت در روى يك تل چرك و خون او را نگهش مى‏دارد پنجاه هزار سال يعنى مدت قيامت چه رسواى روى تل هم هست اين تل چرك و خون از همين تهمت هم هست حالا خوراكش چى است ظاهرا همين چرك و خون‏ها است تا اينكه مردم بروند بهشتى‏ها بهشتى، جهنمى‏ها جهنم و اين از رو به آتش جهنم سببش خيال نكنيد ما خيال مى‏كنيم كه چرا بايد اين قدر غذابش بزرگ باشد نه گناه پيش خدا بزرگ است پيش خدا تهمت خيلى گناهش بزرگ است جنگ با خدا است اهانت به مسلمانان است غيبت پشت سر مسلمانها است اينها خيلى ننگ است حالا مردم توجه نداشته باشند ما طلبه‏ها خيلى توجه به اين مطالب داشته باشيم و راستى من يك دفعه به شما مى‏گفتم كه هيچ فراموش نمى‏كنم كه يك كسى پشت سر يكى از مراجع غيبت كرده بود توهين كرد كه اين بر نفع حضرت امام بود امّا بر ضرر آن مرجع به حضرت امام گفته بود حالا يا پيغام داده بود يا گفته بود كه اين شاگرد شما اين جور كرده است حضرت امام آمدند درس، نفس به شماره افتاده بود نتوانستند درس بگويند گفتند نيامدم درس بگويم آمدم يك نصيحت به شما بكنم نصيحت هم از يك كسى كه به ميرزاى شيرازى نصيحت كرده بودكه يكى از علماى اصفهان به ميرزاى شيرازى اين نصيحت را كرده بود وميرزاى شيرازى كسى را فرستاده بودند اصفهان براى تبليغ براى جماعت اين بد در آورده بود آن آقا برداشته بود نوشته بود كه كسى را كه مى‏خواهى بفرستى براى تبليغ سه شرط بايد داشته باشد بايد عالم باشد بايد متدين باشد بايد عاقل باشد بعد فرموده بودند اگر نمى‏توانى اين سه شرط لااقل يك كسى را بفرست كه متدين باشد و عاقل باشد و اگر نمى‏توانى يك كسى را بفرست كه عاقل باشد و با اين حرفهاى هرزگى با اين كارهاى هرزگى بخواهد ضربه به روحانيت بزند ضربه به دين بزند در حالى كه حضرت امام خيلى زبان مؤدبى داشتند انصافا و امّا اين جا حسابى صراحت گفتند كه اگر علم ندارى، دين ندارى عاقل باشيد نخواهيد حوزه چهل ساله مرحوم را بهم بريزيد اين حرفها چى است و درس هم نگفتند و رفتند يك تب مالتى داشتند عود كرد و سه روز درس تعطيل شد اينها يك چيزهاى است كه هست در ميان اهل دل هست در ميان بزرگان هست در ميان علما و اينها مال ما طلبه‏ها است از غيبت ديگران تب مى‏كنند هيچ فراموش نمى‏كنم يكى از علماى اصفهان فهميده بود كه يكى از ائمه جماعت دروغ گفته است اينها مثل اينكه زناى محسنه در ميان مردم كرده باشند اين قدر وحشت كرده بودند و هى به من مى‏گفت آقا دروغ گفته دروغ، دروغ راستى اين جورى است مگر طلبه دروغ بگويد «انما يفترى الكذب الذين لا يؤمنون» [3] دروغ را او مى‏گويد كه مسلمان نيست حتما مسلمان نيست خوب حالا مى‏شود يك طلبه دروغ بگويد خداى نكرده زنش ببيند اين دروغ گفت حالا اگر مردم دروغ مى‏گويند كه بد مى‏گويند خيلى كه از اسلام بيرون مى‏آيند امّا ما طلبه‏ها آخه چه جور مى‏شود كه ما طلبه‏ها دروغ بگوئيم براى چى چه جور مى‏شود ما العياذ باللّه‏ حرام مصرف كنيم آن هم چى به قول حضرت امام يك وقت خوروچوف است و دنيا مى‏خورد حالا حرفى يك دفعه يك تلفن بى خودى مى‏كند بعضى از اين بازاريها اين جور هستند يك تلفن مى‏كند دو سه ميليون امّا يك دفعه براى پوچ بخواهد مال مردم خورى بكند بخواهد حرام بدهد به زنش بخورد در روز قيامت اين زن وبچه اطراف انسان را مى‏گيرند چرا حرام دادى به ما خورديم چرا عزره دادى ما خورديم چرا و على كل حال اين روايت امام صادق  عليه‏السلام خيلى خوب روايتى است من تقاضا دارم اين روايت هميشه در نظر شما باشد «الحسن لكل احدٍ حسن و منك احسن لمكانك منا و القبيح لكل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منا» و من زياد ديدم يك طلبه نماز شب نمى‏خواند آن آقا بفهمد ماتش مى‏شود مگر مى‏شود طلبه نماز شب نخواندمن زياد ديدم هيچ فراموش نمى‏كنم با يك اهل دلى آمديم مدرسه حجتيه قبل اذان صبح بعضى طلبه‏ها سر حوض بودند آنوقت ايشان خيلى ماتش برده بود با عصا ايستاده بود و نگاه مى‏كرد مى‏گفت اين مى‏خواهد نماز صبح بخواند اين نماز شب نخوانده است راستى اينجورى هستند آنهايك اهل علم هستند اهل دل هستند راستى نمى‏تواند فرض كند كه اين طلبه نماز شب نخوانده خدا رحمت كند مرحوم كاشف الغطا را دخترش را داد به يك طلبه هيچ چيزى نداشت يك اتاق خيلى محقرى كاشف الغطا يك خانه چهل پنجاه مترى داشت يك اتاق هم داشت اين اتاق را براى اين خالى كرد اتاق را داد به اين و دختر  كاشف الغطا عروس شد و رفتند حجله قبل از اذان صبح كاشف الغطا درب زد حاج شيخ محمد تقى مسجد شاهى بود ديگر همين صاحب حاشيه اين داماد بود درب زد گفت كه براى شما آب گرم كردم تو مطبخ است و پا بشويد برويد غسلتان را بكنيد و نماز شبتان از بين نرود بابا اهل علم اينها هستند اين حاج شيخ محمد تقى اهل علم بود مرحوم كاشف الغطا هم اهل علم بود كاشف الغطا مى‏گفت مگر مى‏شود داماد من نماز شب نخواند حالا شب عروسى‏اش است كه باشد بايد نماز شب بخواند طلبه العياذ باللّه‏ دروغ بگويد حالا شماها كه نه طلبه غيبت بكند بيهوده‏هاى ما دو  سه تا طلبه لب ايوان مدرسه صدر نشسته بودند من بچه طلبه بودم و نشسته بود باهاشان آنهائى كه نشسته بودند آدم‏هاى بالائى بودند مرحوم آقا صدر كوپاى يكى از علما بود فيلسوف بود خيلى خوب بود راستى اهل دل بود اين آمد رد بشود يك نگاه به اينها كرد داشتند بيهوده حرف مى‏زدند گفت بابا جان اين قدر رقيب و عتيد را اذيتشان نكنيد لااقل ساكت بمانيد «ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد»[4] اين قرآن است ديگر ما چرا اين قدر رقيب و عتيد را با بيهوده گوى‏ها اذيت بكنيم مثل آقا صدر  كوپاى به فكر رقيب و عتيد است كه با بيهوده‏ها آنها را اذيتشان نكنيم حالا ديگر خداى نكرده يك دروغ بوى گند اين دروغ رقيب و عتيد را مى‏لرزاند ما هفت هشت ده تا ملك داريم اطرافمان قرآن مى‏فرمايد اين ملائكه حافظ تو هستند كافر باشد مسلمان باشد هر كه باشد اين ملائكه‏ها وقتى ما دروغ بگوئيم بوى گندش اين ملائكه را اذيت مى‏كنند ديگر نه در روايت داريم شايد اين روايت را براى مريد هاتان خوانده باشيد بوى گندش به آسمان مى‏رود از بوى گندش ملائكه آزرده خاطر مى‏شوند ملكه آسمانها لعن مى‏كند به اينكه دروغ مى‏گوئى و ما را آزرده خاطر مى‏كنى بوى گند دروغ تو ما را ازرده خاطر مى‏كند اينها روايت است از من طلبه و شماى طلبه كه نيست اين از امام صادق عليه‏السلام است. خدايا به حق امام صادق  عليه‏السلام قسمت مى‏دهيم كه توفيق عبادت، ترك معصيت، بندگى به همه مخصوصا به ما طلبه‏ها عنايت بفرما.

و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

 



[1]- سوره حجرات آيه 12.

 

[2]- سوره ال عمران آيه 30.

 

[3]- سوره نحل آيه 105.

 

[4]- سوره ق آيه 18.