جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: صیغه افعل و ما بمعناها (4)
    موضوع درس:
    شماره درس: 50
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۲/۲

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    بحث سومی که اینجا شده است این که جُمل خبریه آیا دلالت بر وجوب دارند یا نه در روایات ما زیاد است به جای این که بفرماید «اعد» می‌فرماید که «یعید» می‌گوید اگر کسی مثلاً شک دو و سه بکند قبل از اکمال سجدتین نمازش چه جور است حضرت به جای اینکه بگویند «ولیعد» می‌گویند «یعید» و این زیاد است که از اخبار اراده می‌کنند انشاء را در باب معاملات بمعنب الأعمّ همه همین جور است مثل «انکحت» خب فعل ماضی می‌آورد خب معنای انکحت خب فعل ماضی می‌آورد خب معنای انکحن یعنی به من ازدواج دادم در حالی که معنای انکحت یعنی این که الآن من علقه زناشویی می‌کنم فعل ماضی گفته از آن اراده کرده است انشاء بکند بگوید الان من بیع می‌کنم امّا فعل ماضی می‌آورد و از آن اراده می‌کند انشاء را یا در باب طلاق جمله اسمیه می‌آورد «هی طالق» در حالی که باید جمله انشاء را یا در باب طلاق جمله اسمیّه می‌آورد «هی طالق» در حالی که باید جمله انشائیه بیاورد انشاء بکند می‌گوید «هی طالق» به طور اخبار امّا به طور مبتداء و خبر آن دیگر طلّقت و اطلق و اینها هم نمی‌شود گفن: و امثال اینها لذا خیلی جاها جمله خبریه آورده شده امّا از آن انشاء اراده شده حالا بحث این است که آیا این جمله خبریه دالّ بر وجوب است یا نه. مرحوم آخوند اول شبهه می‌کنند می‌فرمایند این یعید خب معنای خبری است یعنی اعاده می‌کند از آن اراده شده انشاء فلیعید حالا نمی‌دانیم آیا وجوب است استحباب اسن یا قدر جامع برای اینکه هر سه مجاز است اگر یعید بگوید و قدر جامع اراده کند باز هم مجاز است بالاخره مجاز است ماحالا نمی‌دانیم کدام ها مجازهاست پس بنابراین بخواهیم بگوییم دلالت بر وجوب ندارد. اوّل مرحوم آخوند این طور جلو می‌آیند امّا در آخر کار می‌گویند نه دلالت بر وجوب ندارد اوّل مرحوم آخوند این طور جلو می‌آیند امّا در آخر کار می‌گویتند نه دلالت بر وجوب دارد آن هم وجوب مؤکّد لذا اگر بگوید: «فلیعید» تا بگوید «یعید» آن «یعید» یعنی حنماً اعاده کن امّا فلیعید دیگر آن نأکید را ندارد چرا؟ مقدمان حکمن جاری می‌کند می‌فرمایند برای این که شدت مناسبت هست بین وجوب واخبار از واقع و چون شدّت مناسب هست از این جهت آن شدّت مناسبت به ما می‌گوید مسنحب نیست قدر جامع نیست بلکه وجوب است ،آن هم واجب مؤکّد چه جور اگر شما بدانید که زید می‌آید بگویید که زید فردا می‌آید و خبر می‌دهید از یک واقعیتی در این جا هم در حقیقت امام علیه السلام به جای «فلیعد» می‌گویند یعید یعنی حتماً این کار را بکن می‌فرمایند شدّت مناسبت بین وجوب و اخبار عن الواقع هست آن شدت به ما می‌گوید استحباب نیست و قدر جامع هم نیست و قدر جامع هم نیست بلکه واجب است آن هم واجب موکّد اگر کفایه مطالعه کرده باشید مثل این که کفایه را خوب معنا کردم ایرادی که به مرحوم آخوند(رضوان الله تعالی علیه) است این است که آن فرمایش اوّل فرمودید که مجمل است چرا؟ گفتید برای اینکه یعید وضع شده برای اخبار الآن استعمال شده برای غیر اخبار چون استعمال شده برای غیر اخبار چون استعمال شده برای غیر اخبار مجاز است؛ حالا می‌فرماید حقیقت است حقیقتش برای چی؟ می‌فرماید شدت مناسبت بین وجوب و اخبار آن شدت مناسب به ما می‌گوید واجب است خب به مرحوم آخوند می‌گوییم این شدت مناسبت بین وجوب و اخبار آن شدت مناسبت در این است برای این است برای این که اراده شده برای واجب چرا حقیقت باشد این مقدمات حکمت (البته این مقدماتی که ایشان می‌گویند آن مقدمات حکمت اصطلاحی نیست.) یعنی امر عقلی به عبارت دیگر عقل با استعمال دو تا را پهلوی هم می‌گذاریم، مرحوم آخوند وجوب درست می‌کند. می‌فرمایند شدت مناسبت و بین وجوب و اخبار به ما می‌گوید واجب است نه مستحب، واجب است نه قدر جامع، می‌گوییم خب همین مجاز است قرینه‌اش‌ چی؟ شدت مناسب بین آن وجوب و بین آن اخبار از واقع. در حقیقت مرحوم آخوند مجمل را مبین کرده‌اند‌ ولو آن مجمل را مبین کرده‌اند‌ بالاخره نتوانسته‌اند‌ از مجاز بیرون بروند لفظ «یعید» وضع شده برای اخبار، استعمال شده برای انشاء، خب می‌شود مجاز، قرینه مجاز چیست؟ نمی‌خواهد آن بیست و چهار علاقه باشد، به قول ایشان علاقه بالطبع، اینجا قرینه، آن علاقه بیست و چهارگانه یکی از آنها این است شدت مناسب بین آن و آن شاید قضیه مشارفت اینطورها باشد بالاخره مجاز است، در ضمن صحبتها مرحوم آخوند یک حرف دیگر دارند که سابقا هم تکرار کرده اند، می‌فرمایند اصلاً ما بگوییم «یعید» استعمال شده در اخبار، حقیقتاً داعی انشاست این را نمی‌فهمم چی می‌خواهند بگویند، مثال همان حرفهای قبلی که ما می‌گفتیم آقا محال است، اینجا هم محال است دیگر. می‌فرمایند که «یعید» از آن استفاده می‌شود اعاده می‌کند. اما چرا گفته اعاده می‌کند به داعی انشاء که اگر یادتان باشد سابقا می‌گفتیم آقا اینجاها نمی‌شود با تعدد داعی درست بکنیم داعی، فقط مثل اوامر امتحانیه است، آنجاها می‌شود که گاهی می‌گوید سر بچه‌ات‌ را ببر راستی می‌گویند ببر می‌خواهد امتحانش بکند. گاهی هم می‌گوید سر گوسفند را ببر راستی می‌گوید ببر می‌خواهد امتحانش بکند.بکند آنجاها تعدد داعی خوب است و اما اینجا ما بگوییم که بین ضدّین داعی و مدعوف که ضدین است ما جمع بکنیم بگوییم وقتی می‌گوید: «یُعیدُ»، اراده می‌کند اخبار را، یعنی «اعاده می‌کند»، خبر می‌دهد از واقع؛ اما مرادش این است که «اَعد»؛ در حالی که اخبار است انشاء است در حالی که انشاست، اخبار است، خب نمی‌شود و نیست هم، در وقتی که می‌گوید «یُعیُد» معنایش این نیست که اعاده می‌کند، وقتی مثلاً شما می‌خواهید تأکید کنید به پسرتان که نماز بخوان، گاهی می‌گویید نماز بخوان، گاهی این طور می‌گویید، می‌گویید پسر عزیز من بچه خوبی است نماز اول وقت می‌خواند خب این نماز اول وقت می‌خواند این اخبار که نیست این همان قضیه کنایه است؛ ذکر لازم، اراده ملزوم؛ مجاز است می‌خواهد بگوید «نماز بخوان»، می‌گوید: «نماز می‌خواند». می‌خواهد ترغیب کند، تحریص کند، این طوری ترغیب و تحریص می‌کند و اما این که ما بگوییم از «یعید» یا این که از«یُصَلّی» اراده می‌کند اخبار را، خب می‌دانید اخبار را اراده نکرده، هیچ جا اخبار را اراده نمی‌کند، اراده می‌کند انشاء را. اما حالا آیا می‌شود اخبار را اراده کرد و داعی انشاء باشد به این معنا که اخبار بکند اما انشاء هم بکند از نظر لفظی جدی اخبار کند، از نظر داعی جدّی انشاء کند. ظاهراً جمع بین ضدّین است نمی‌شود این خلاصه حرف مرحوم آخوند است که نمی‌توانیم سر تا پای فرمایش ایشان را بپذیریم. ما مدعی هستیم که این اخبارها اینها وضع دارد یعنی واضع، وضع کرده کلمه مضارع را برای سه چیز، یکی برای استقبال،یکی برای حال،یکی برای انشاء وضع است، بطور اشتراک، لفظ یَضربُ همین طور که توی شرح امثله برایمان گفته‌اند‌ وضع شده به نحو اشتراک برای استقبال و برای حال در فقه هم گفتند که کلمه یَضرِبُ وضع شده برای انشاء یعنی صورت «یَفعَلُ» به این معنا نه، کلمه لفظ «یعید» یا لفظ «یَضرِبُ» یعنی یفعل، واضع گاهی وضع کرده برای اخبار استقبالی، گاهی برای اخبار حالی، گاهی هم برای انشاء. وضع است، وقتی وضع شد استعمال شیء در ما وضع له است که از «یعید» انشاء را اراده می‌کند مثل این که از «یُعیدُ» می‌گوید و اراده انشاء بکند حال را، از یعید استقبال را، خب همین طور که «یُعیدُ» می‌گوید و اراده می‌کند استقبال را حقیقت است، «یعید» می‌گوید، و اراده می‌کند حال را، حقیقت است؛ «یُعیدُ» می‌گوید اراده می‌کند انشاء را و حقیقت است؛ واجب موکد هم هست؛ وضع هم شده به عنوان واجب موکد. همین طور که گفتم واجب موکد هم هست فرق است بین این که به پسرش بگوید نماز بخوان یا به پسرش بگوید که پسرجان من نماز می‌خواند؛ این دومی، خیلی تأکیدش (ترغیب و تحریصش هم) بیشتر از آن است که بگوید نماز بخوان. مثل این که گاهی می‌گوید: دروغ نگو، گاهی در روایات ما آمده مسلمان، شیعه دروغ نمی‌گوید. این انشاء است، نه اخبار؛ شیعیان ما گناه نمی‌کنند، شیعیان ما آنها هستند که اطاعتشان درست است. مخالفت ندارند، همین، در روایات زیاد آمده، شیعیان ما دروغ نمی‌گویند، غیبت نمی‌کنند، مال مردم نمی‌خورند، همه اینها اخبار است، یعنی لفظ اخبار است، واقعاً انشاء است، وضع شده است برای همین. مثل این که لفظ «إضرب» وضع شده برای انشاء و بواسطه لفظ، انشاء می‌کند معنا را، لفظ «یُعید» این طوری است.

    لذا یک توقیقیت هم هست مسلم، و آنجاهایی که از الفاظ است که برای اخبار است انشاء و اراده می‌شود توفیقی است مثلاً «أنکَحتُ» را بخواهد این بجایش بگوید این که «اُنکِحُ» نمی‌شود؛ اما در «یُعیدُ» بخواهد بگوید «أَعادَ»، آن هم نمی‌شود؛ هیچ جا هم نداریم. مثلاً در روایات ما یک جا [اَعادَ نداریم] در حالی که «أعادَ» بگوید خیلی بهتر از «یُعیدُ» است چون مستقبل متحقق الوقوع از «یُعیدُ» است اما غلط است باید حتماً بگوید «یُعیدُ». در «هی طاق» باشد لذا طَلَّقتُ و اُطلِقُ و امثال اینها هیچ فایده ندارد، معلوم می‌شود توقیفی است باید برویم روی توقیف، باید برویم روی وضع بگردیم، این طرف. ببینیم استعمال دارد یا نه، اگر استعمال دارد استعمال کنم اگر استعمال ندارد حق استعمال کردن ندارم.

    این معلوم است وضع است یعنی شارع مقدس وضع کرده برای صیغه طلاق برای اجرای طلاق «هی طلاق» را و هیچ چیز دیگر نمی‌توانم استعمال بکنم آن وقت از «هی طلاق» چون شارع مقدس آلت قرار داده من همان را آلت قرار می‌دهم برای ایجاد، برای انشاء. خب می‌گویم «هی طالق» اما در کلمه «یُعیدُ» این عرفیت دارد. آنجاهایی که فعل مضارع است آنها عرفیت دارد به این معنا که عرفاً، لغتاً این کلمه «یفعل» وضع شده برای استقبال و حال و انشاء. لذا وقتی که می‌گویم «یُعیدُ» از این کلمه «یُعید» آلت واقع می‌شود اراده می‌کنم انشاء را یعنی انشاء می‌کنم به لفظ «یُعیدُ» مثل این که صیغه اِفعَل و مابمعناه وضع شده برای انشاء، صیغه یفعل هم وضع شده برای انشاء و من انشاء می‌کنم، ایجاد می‌کنم به صورت «یعید»، «فَلیُعِد» را. چنانچه در آنجاهایی که بخواهد انشاء بکند برای ترغیب و تحریص می‌گوید فعل مضارع را. غیر از فعل مضارع نمی‌شود لذا به جای «یُعید» بخواهد بگوید «اَعاد» نمی‌شود، نداریم هم هیچ جا، همین طور در معاملات بمعنی الاعمّ فقط لفظ أنکحت، بِعتُ، صالَحتُ، وهب، همه اشت فعل ماضی است؛ غیر از فعل ماضی نمی‌شود. خب معلوم است توفیقی است دیگر.

    لذا این «وَهَبتُ» را شارع مقدس وضع کرده است، گفته است صیغه ماضی دو تا معنا دارد. صیغه «فَعَلَ» یا صیغه «اَفعَلَ» از باب افعال یکی آنکه عرفی است، اخبار است از واقع در گذشته، یکی هم بواسطه آن معامله را ایجاد کنیم بگوییم: «بِعتُ» آن وقت غیر از لفظ «بِعت» چیز دیگر نمی‌شود گفت، و بخواهد غیر از لفظ «بِعتُ» از آن صد و چهارده صیغه، یک صیغه دیگر بیاورد، نمی‌شود؛ «بِعنا» هم نمی‌شود گفت؛ او بگوید بِعنا، او بگوید: «قَبِلنا»، باز هم نمی‌شود، باید بگوید: «بعت» آن هم بگوید قَبِلتُ؛ خب معلوم است وضع است دیگر؛ هیچ چاره‌ای‌ ندارد الا وضع؛ اگر مجاز بود هر لفظی را که طبع بپسندد می‌تواند استعمال بکند؛ گفتم حتی در «یُعید» طبع می‌پسندد بگوید «اَعاده» نگوید: «یعیدُ»، برای این ه شدت مناسبت بین وجوب و اخبار، در اخبار از گذشته است نه اخبار از آینده اما همین شدت مناسبت مرحوم آخوند که تناسب بین فعل ماضی و انشاء دارد؛ خب، عرف می‌گوید نه. معلوم می‌شود عرف وضع کرده لفظ یفعل را نه لفظ «فَعَلَ» را نه لفظ «اَفعَلَ» را برای این که ما بتوانیم ایجاد بکنیم معانی را.

    لذا من اینجور عرض می‌کنم که: باید اگر کسی بخواهد معامله کند، باید آن که می‌خواهد بفروشد بگوید بعت، آنکه می‌خواهد بفروشد بگوید: «قَبِلتُ». غیر از این چاره‌ای‌ ندارد. خُب، معلوم می‌شود پس شارع مقدس همین لفظ را قرار داده برای انتقال اما انشاء. معلوم می‌شود که این «بعتُ» را نمی‌شود بگوید «أبیع» و خب، فقهاء هم می‌گویند: باطل است اگر بخواهد بیع به صیغه باطل است الا این که مطالعاتی بخواهد بکند؛ اما با لفظ «اَبیعُ»، «اَقبِلُ» بخواهد انشاء بگو «یُعیدُ»؛ «اَعاد» بخواهد بگوید نمی‌شود «تُعیدُ» اشکال پیدا می‌کند من الان یادم نیست که جایی به طور مخاطب بگوید: «تعید»، حالا اگر باشد هم، همان صد و چهارده تا صیغه است، بالاخره فعل مضارع را باید از دست ندهیم حالا یا غائب باشد یا مخاطب.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365